نیک و کالی در اکتبر گذشته در نیوجرسی ازدواج کردند 7 ونسا و ای جی اکتبر گذشته در تاستین ازدواج کردند. ما عاشق عکس های عروسی غیر متعارف آنها هستیم! بیایید در مورد چگونگی آنها بخوانیم داستان عاشقانه شروع شد و چگونه کالی از طریق گوتیک خود گذشت لباس عروسی خريد كردن. او در این کار جذاب به نظر می رسد لباس عروس تور نقره ای LD4515 و او کاملاً آن لباس را تکان داد! برای این زوج نازنین آرزوی بهترین ها را دارید و از اینکه تمام این لحظات و خاطرات زیبا را در اینجا با ما به اشتراک گذاشتید سپاسگزاریم!
اعتبار عکس: توماش یاکوبوویچ; سبک لباس: LD4515 (نسخه سفارشی)
اگر بخواهم راهنمایی کنم, این امر این است که بنشینیم و همه چیز را در خود بگیریم. تک تک عروس ها, فرقی نمی کند عروسی کوچک باشد یا بزرگ, ما ذره ذره از خودمان را در جزئیات می ریزیم و قبل از اینکه بدانیم شب به پایان می رسد. وقتی در عروسی ام بودم, زمانی که همه در حال رقصیدن و خوش گذرانی بودند، کمی وقت گذاشتم تا بنشینم و در لحظه زندگی کنم. هیچ تلفنی در اطراف نبود, هیچ نگرانی وجود نداشت, بدون استرس. فقط همه واقعاً سرگرم می شوند و این برای من پاداش بود, علاوه بر این، اکنون می توانم بقیه عمرم را با بهترین دوستم بگذرانم. تمام کار من و شوهرم نتیجه داد و سپس مقداری.
ما به عنوان عروس در هر عروسی و محبوب ترین چیزی که می شنوم بسیار فکر و جزئیات می کنیم, حتی برای خودم, این بود که خیلی سریع می رود. چیزهای کوچک را عرق نکنید, اگر مشکلی پیش بیاید، این یک جزئیات کوچک است, آن را عرق نکن. اغلب اوقات همه مهمانان شما حتی متوجه این موضوع نمی شوند. این تقریباً یک احساس سورئال است که واقعاً تمام شب را پشت سر می گذارد, اما هر ذره آن ارزشش را دارد.
تم عروسی ما هالووین بود, از آنجایی که من یکی از طرفداران بزرگ تعطیلات و همه چیزهایی هستم که باید ارائه دهد. به نظر من, این بی دغدغه ترین تعطیلات سال است. ما همیشه پایان تاریک تر چیزها را دوست داشتیم و چیزهایی را دوست داریم که لزوماً از وضعیت موجود پیروی نمی کنند. به یاد می آورم هنگام رزرو مکان ما, من به هماهنگ کننده گفته بودم که هیچ چیز سفید نخواهد بود, بدون رومیزی, بدون جزئیات کوچک, مطلقاً هیچ چیز نباید سفید باشد. همه چیز باید سیاه می شد, نقره, یا نارنجی. نامتعارف در آن زمان اساساً نام میانی من بود - هاها. تنها چیزی که می خواستم نیمه سفید باشد، لباسم بود, که نقره ای شدن.
من و نیک زمانی با هم آشنا شدیم که هنوز در دبیرستان بودم 2011, من بودم 17 و او بود 18. او از دبیرستان دیگری در این منطقه فارغ التحصیل شد, و من یک سالمند در یک شهر همسایه بودم. یک بار از طریق دوستان مشترک با هم آشنا شده بودیم, و شروع به صحبت در فیس بوک کرد. من در یک بستنی فروشی محلی کار می کردم, و به شوخی به او گفتم: «امشب دارم کار می کنم! باید بیای بستنی بیاری!و او گفت: "حتما!". یه جورایی داشتم میگفتم "صبر کن جدی میگی؟?«لحظهای چون من خودم طعنهآمیز خودم بودم و در واقع انتظار نداشتم او بیاید. وقتی بالاخره وارد شد, خیلی عصبی بودم!
از آن به بعد, او هر شبی که کار می کردم وارد می شد و بعد از شیفت من را به سمت ماشینم می برد. یکی دو هفته از این ماجرا گذشت, و او از من خواست که در فیلمی که اولین قرارمان را در آنجا داشتیم، بروم. سه سال بعد از آن, در هالووین از 2014 او مرا به مکانی به نام دیپ کات گاردنز برده بود, که یک باغ گیاه شناسی بزرگ است که می توانید در آن قدم بزنید و به یک آلاچیق بزرگ ختم می شود که در آنجا او خواستگاری کرد..
ما نسبتا جوان بودیم, در 20 & 21 ساله, اما همیشه می دانستیم که می خواهیم با هم باشیم. مدت زیادی منتظر ماندیم, حدود هفت یا چند سال بالاخره برنامه ریزی و ازدواج کرد, اما زندگی زمانی اتفاق می افتد که شما در حال انجام برنامه های دیگر هستید. به نظر می رسد این روزها همه چیز با سرعت زیادی تغییر می کند, و در نهایت در 2019 ما تاریخ ازدواج را در هالووین تعیین کرده بودیم 2021. کامل تر از این نمی توانست باشد, و اصلاً از انتظار پشیمان نیستیم, ما زمان داشتیم تا به آنچه می خواهیم فکر کنیم و چگونه می خواهیم همه چیز را برنامه ریزی کنیم.
خاطره انگیزترین قسمت عروسی ما اولین نگاه هر دوی ما بود. خیلی انتظار بود, بین او هرگز لباس من را نمی بیند (یا من در آن) برای من واقعاً هرگز او را در لباسش ندیدم. واقعاً همه چیز را به نتیجه رساند و باعث شد هر دوی ما متوجه شویم که این واقعی است, این اتفاق می افتد ما با هم ازدواج می کنیم! بعد از دو سال برنامه ریزی و کار سخت بالاخره همه چیز به این لحظه خلاصه شد, وقتی بالاخره همدیگر را دیدیم و توانستیم استراحت کنیم و از بقیه روز لذت ببریم.
من در مورد Cocomelody شنیدم 2018 وقتی خواهرم نامزد کرده بود. او یک عروسی کریسمس داشت, و به دنبال غیر متعارف بود لباس ساقدوش عروس (توجه به یک روند در اینجا?-هاها). به هنگام, او تصمیم گرفته بود به مسیر دیگری برود, اما من گیر کردم. من از همان ابتدا می دانستم, من قرار بود عروس کوکاملودی شوم. که در 2020, دیده بودم که فروشگاه پاپ آپ آنها به نیویورک می آید و من فقط باید می رفتم! برای آخر اردیبهشت قرار گذاشتم, که متأسفانه به دلیل COVID-19 لغو شد اما پس از آن به سپتامبر تغییر کرد 2020 و با سفارشی سازی که به دنبالش بودم، توانستم لباس کامل و کامل را پیدا کنم.
سفارشی سازی.
من بسیار "علیه آدم غلات" هستم. من عاشق جزئیات هستم, من عاشق چیزهایی هستم که منحصر به فرد هستند و لزوماً همیشه دیده نمی شوند. به قول مامانم, "من به ضرب طبل خودم می روم". بنابراین من کاملاً این واقعیت را دوست داشتم که می توانم رنگ دیگری را در لباسم بکنم به جز رنگ سفید که یک بوتیک معمولی نمی تواند به من بدهد.. باید عادی شود که هر عروسی نمی خواهد سفید بپوشد. اگر این کار را بکنید اصلاً نفرت ندارید, اما سخت ترین قسمت عروسی ما, سعی می کرد چیزهایی را بیابد که رنگ روشن یا سفید نداشتند. من همیشه در انتهای تیرهتر پالت رنگ هستم زیرا این چیزی است که برای من جذاب است و مطمئنم بسیاری از عروسهای دیگر. من عاشق این هستم که Cocomelody از این نظر فراگیر است, و سفارشی سازی بسیار آسان است.
خدمات کاملا شگفت انگیز بود. مشاوری که در پاپ آپ در نیویورک به ما کمک کرد بسیار خوب بود و حتی به من هیپ زد! من به یک مغازه محلی دیگر رفته بودم و تجربه بدی داشتم، بنابراین رفتن به Cocomelody در نیویورک با طراوت بود و او به من کمک کرد تا من را پیدا کنم. لباس رویایی!